آیه 27 سوره ملک
<<26 | آیه 27 سوره ملک | 28>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
که چون کافران آن عذاب سخت را نزدیک خود به چشم مشاهده کنند رخسار آنها (از خوف) زشت و سیاه شود و به آنها گویند: این همان عذابی است که جدّا درخواست میکردید.
پس زمانی که آن [وعده داده شده] را از نزدیک ببینند، چهره کافران درهم و زشت گردد [و به آنان گویند:] این است همان چیزی که آن را [از روی مسخره] می خواستید.
و آنگاه كه آن [لحظه موعود] را نزديك ببينند، چهرههاى كسانى كه كافر شدهاند در هم رود، و گفته شود: «اين است همان چيزى كه آن را فرا مىخوانديد»
كافران چون نزديكش بنگرند، چهرهشان گرفته شود. و به آنها گفته مىشود: اين است آنچه باطلش مىخوانديد.
هنگامی که آن (وعده الهی) را از نزدیک میبینند، صورت کافران زشت و سیاه میگردد، و به آنها گفته میشود: «این همان چیزی است که تقاضای آن را داشتید»!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- زلفة: زلف: نزديك شدن و مقدم گشتن. «زلف زلفا: تقدّم و تقرّب» زلفة در آيه مصدر است به معنى فاعل.
- تدعون: از باب افتعال به معنى خواستن است، مراد از آن ظاهرا مبالغه و به شدت خواستن است لذا بعضى آرزو معنى كردهاند اصل آن «تتدعون» مىباشد
نزول
محمد بن یعقوب کلینى بعد از شش واسطه از زرارة و او از امام باقر علیهالسلام روایت کند که این آیه درباره امیرالمومنین على علیهالسلام نازل گردیده که دشمنان، او را در بالاترین درجات و اماکن در قیامت مى بینند و صورتهاى آنها سیاه و زشت گردد.
و نیز محمد بن العباس بعد از پنج واسطه از اعمش درباره این آیه نقل نماید که براى على بن ابىطالب علیهالسلام نازل شده است. و ابن شهر آشوب از امامین باقر و صادق علیهماالسلام نقل کند که منظور از «فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً» یعنى هنگامى که دشمنان امام على علیهالسلام وى را در روز قیامت به مکان زلفى و عالى در نزد پروردگار ببینند، صورت و قیافه شان سیاه و زشت گردد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ «27»
پس چون آن (دوزخ موعود) را نزديك ببينند، چهرههاى كسانىكه كفر ورزيدند، زشت و گرفته گردد و (به آنها) گفته شود: اين است آنچه (در دنيا به عنوان تمسخر) مىخواستيد.
نکته ها
«زُلْفَةً» به معناى نزديك است، به سرزمين مشعر الحرام «مزدلفة» مىگويند چون به مكّه نزديك است.
«تَدَّعُونَ» درخواست جدى و باعجله است. در آيه چهاردهم سوره ذاريات مىخوانيم:
جلد 10 - صفحه 163
«يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ» «1» ياد كن روزى را كه آنان با آتش شكنجه و عذاب شوند، شكنجهتان را بچشيد، اين همان است كه با شتاب خواهان آن بوديد و مىگفتيد: «أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ» «2»
قرآن كريم در آيات متعدّدى به توصيف سيماى نيكوكاران و مجرمان در قيامت پرداخته است. درباره نيكوكاران مىفرمايد:
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ» «3» در آن روز صورتهايى درخشان و خندان و شادمانند.
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ» «4» صورتهايى در آن روز، شاداب و باطراوتند.
«تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ» «5» در چهرههاى آنان خرّمى و طراوت را درك مىكنى.
اما در باره منحرفان و مجرمان مىفرمايد:
«وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ» «6» بر صورتهايى در آن روز غبار و كدورت است، و سياهى و تاريكى آن را فرا گرفته است.
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ» «7» چهره هايى در آن روز ذليل و فرو افتادهاند.
«تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ» «8» شعلههاى آتش سخت به صورتهايشان مىوزد و چهره آنان عبوس و شكسته و دندانهايشان به واسطه سوختن لبها نمايان است.
«وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا» «9» آنان را در قيامت كور و كر و لال و بر صورتهايشان محشور مىكنيم.
«وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ» «10» صورتهايى در آن روز به شدت عبوس و درهم كشيدهاند.
«يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ» «11» روزى كه در ميان آتش به رو كشيده شوند.
«1». ذاريات، 13- 14.
«2». ذاريات، 12.
«3». عبس، 38- 39.
«4». غاشيه، 8.
«5». مطفّفين، 24.
«6». عبس، 40- 41.
«7». غاشيه، 2.
«8». مؤمنون، 104.
«9». اسراء، 97.
«10». قيامت، 24.
«11». قمر، 48.
جلد 10 - صفحه 164
پیام ها
1- كفر در دنيا، سبب روسياهى در آخرت است. سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ...
2- در قيامت علاوه بر عذاب جسمى، عذاب روحى تحقير نيز وجود دارد. «هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ «27»
بعد ذكر حال ايشان فرمايد نزد نزول عذاب:
فَلَمَّا رَأَوْهُ: پس آن هنگام كه ببينند آن وعده را، يعنى موعود را، كه عذاب دنياست از قتل روز بدر و غير آن از انواع عذاب در روز جزا، زُلْفَةً: در حالتى كه نزديك باشد. حاصل آنكه: چون عذاب مشاهده كنند، سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا: زشت گردانيده شود رويهاى آنانكه كافر شدهاند به خدا و رسول، يعنى آثار نكبت و محنت و سياهى و تيرگى بر چهره ايشان پديد آيد، وَ قِيلَ هذَا الَّذِي: و گفته شود، يعنى مؤمنان به ايشان گويند روز بدر، يا خزنه جهنم روز قيامت گويند: اين عذاب آنست كه، كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ: بوديد پيوسته به آن طلب مىكرديد و تعجيل وقوع آن مىنموديد.
تتمه: در كتاب كافى- به اسناد خود از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه فرمود: اين آيه در حق امير المؤمنين عليه السّلام و اصحاب او است، [آنان كه كردند آنچه كردند] يعنى دشمنان ايشان چون ببينند در روز قيامت مقامات ايشان را كه محل غبطه و آرزوى آنها باشد، پس زشت شود رويهاى ايشان، و گفته شود: اين است آنچه به آن ادعا مىكرديد مقام و منزلت و اسم
جلد 13 - صفحه 255
او را. «1» و چندين روايت به همين مضامين در تفسير برهان وارد شده است.
و از عامه- حاكم ابو القاسم حسكانى به اسناد صحيحه از شريك كه اعمش گفت در معنى آيه: لمّا رأوا لعلىّ بن ابى طالب عند اللّه من الزّلفى سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا. يعنى: چون ديدند منكران ولايت، قرب و مزيّت على بن ابى طالب را نزد حق تعالى، روى ايشان زشت و سياه شد از غايت حقد و حسد. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ «22» قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً ما تَشْكُرُونَ «23» قُلْ هُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «25» قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ «26»
فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ «27» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَهْلَكَنِيَ اللَّهُ وَ مَنْ مَعِيَ أَوْ رَحِمَنا فَمَنْ يُجِيرُ الْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «28» قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «29» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ (30)
ترجمه
آيا پس كسيكه راه ميرود با آنكه در افتاده بر روى خود هدايت يافته تر است يا آنكه ميرود راست ايستاده بر راه راست
بگو او است كسيكه آفريد شما را و قرار داد براى شما گوشها و چشمها و دلها اندكى شكر ميكنيد
بگو او است كسيكه خلق و پراكنده نمود شما را در زمين و بسوى او جمع كرده ميشويد
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو جز اين نيست كه
جلد 5 صفحه 243
علم نزد خدا است و جز اين نيست كه من بيم دهنده آشكارم
پس چون ديدند آنرا در نزديكى زشت و گرفته شود رويهاى آنانكه كافر شدند و گفته شود اين آنستكه بوديد بعجله طلب ميكرديد
بگو خبر دهيد مرا اگر هلاك گرداند مرا خداى و هر كه با من است يا رحم نمايد بر ما پس چه كس پناه ميدهد كافران را از عذاب دردناك
بگو او است خداى بخشاينده گرويديم باو و بر او توكّل نموديم پس بعد از اين خواهيد دانست كيست كه او در گمراهى آشكار است
بگو خبر دهيد مرا اگر بگردد آب شما فرو رفته در زمين پس كيست كه بياورد براى شما آب گواراى آشكار.
تفسير
خداوند متعال تشبيه فرموده كفار مكّه را كه بتقليد از آباء خودشان پرستش بت مينمودند و كور كورانه عقايد مختلفى كسب نموده بودند بكسيكه برو بر زمين افتاده و بزحمت راه ميرود و جائى را نميبيند و از جائى خبر ندارد و اهل ايمان را بكسيكه راه مستقيم بمقصود را يافته و راست و درست با توجّه به اطراف و جوانب راه ميرود و سؤال فرموده كه كدام يك از اين دو نفر نزديكترند به نيل بمقصد و وصول بمقصود و البته معلوم است كسيكه با دليل و برهان عقيده حقّى بدست آورده و بر طبق آن عمل مينمايد بهدايت نزديكتر است از كسيكه بدون تامّل و نظر مسلك و مرامى اتّخاذ نموده و بزحمت بيهوده تبعيّت از آن ميكند و در بعضى از روايات دو مثل مذكور با كسيكه منكر ولايت مولى شده و كور كورانه راه ميرود و كسيكه پيروى از آنحضرت نموده و معرفت بحقّ او پيدا كرده تطبيق شده براى آنكه صراط المستقيم وجود مبارك امير المؤمنين است و دستور فرموده در مقام امتنان به پيغمبر خود كه بمردم بفرمايد خداوند شما را ايجاد فرموده و گوش و چشم و قلب داده تا مواعظ حقّه را بشنويد و بر طبق آن عمل نمائيد و آيات صنع او را مشاهده كنيد و بعقل دريابيد عظمت صانع را و عبرت گيريد ولى كمى از شما شكر گزارى مينمائيد و اين آلات و ادوات كار را بجا و مورد استعمال ميكنيد پس شكر شما كم است ولى بعضى از مفسّرين چون طرف خطاب را كفّار دانستهاند شكر كم را با تكلّف بنا شكرى توجيه نمودهاند و نيز بفرمايد خدا شما را خلق و در زمين
جلد 5 صفحه 244
متفرّق و پراكنده فرموده و روز قيامت براى حساب و جزا در محشر جمعآورى خواهد فرمود و چون كفّار بر سبيل انكار و استهزاء باهل ايمان ميگفتند اين وعدههائى كه پيغمبر راجع بعذاب ما ميدهد و سرنوشت اقوام سابقه را برخ ما ميكشد چه وقت خواهد بود دستور فرمود بفرمايد خدا ميداند وقت آنرا وظيفه من فقط تهديد شما است بدون ملاحظه و با صراحت لهجه ميخواهيد باور كنيد ميخواهيد نكنيد ولى در روز جنگ بدر كه امير المؤمنين عليه السّلام را ديدند بصورت قهر الهى بر آنها حمله نموده و اكابر آنها را از دم شمشير ميگذراند وعده عذاب خداوند در نظر آنها مجسّم شد و رخسارشان متغيّر و درهم و سياه گرديد و اهل ايمان بآنها گفتند اين آنچنان چيزى است كه بعجله و شتاب طالب و خواهان آن بوديد و بطور استهزاء سؤال از وقتش مينموديد و بعدا هم هر وقت رياست طلبان اين امّت آنحضرت را در اماكن رفيعه مانند روى دست پيغمبر و روى شانه آنسرور ميديدند اين حال براى آنها دست ميداد و در قيامت هم وقتى آنحضرت را ميبينند كه لواء حمد در دست دارد و لب حوض كوثر ايستاده آب ميدهد دوستان را و منع ميكند دشمنان را همين رو سياهى براى آنها دست ميدهد و بآنها گفته ميشود اين همانستكه در دنيا ادّعاء منصب و مقام او را داشتيد چنانچه مستفاد از روايات متعدّده اينمقام است و مفسّرين ديدن وعد را بمغلوبيّت در بدر و عذاب آخرت تفسير نمودهاند و گفتهاند چون كفّار آرزوى مرگ پيغمبر و اصحاب را مينمودند خداوند فرموده بآنها بگو اگر خدا من و اصحابم را مرگ دهد يا رحم كند و باقى گذارد بحال شما فائده ندارد چون در هر حال شما بايد بعذاب خدا گرفتار شويد و كسى نيست كه شما را از عذاب اليم خدا نجات دهد و بنظر حقير فرموده بگو بآنها بگوئيد بدانم اگر خدا من و على عليه السّلام را بزعم شما هلاك كند يا باميد ما در جوار رحمت خود جاى دهد كه كفار را بهدايت و ارشاد از عذاب اليم خداوند نجات خواهد داد چون آنها آرزوى مرگ آن دو نفر را داشتند نه غير آن دو را و ظاهر آنستكه وجود منذر و هادى براى آنها نافع است نه آنكه ثمرى ندارد و نيز فرموده بآنها بگو آن خداوندى كه من شما را باو ميخوانم روزى دهنده و مهربان است سعادت دنيا و آخرت شما را ميخواهد ما كاملا باو ايمان
جلد 5 صفحه 245
آورديم و امور خودمان را تفويض باو نموديم و روز قيامت معلوم خواهد شد حق با ما است يا شما و بگو خبر دهيد مرا اگر آنخداى بخشنده عطاى خود را از شما قطع كند و آبهاى چشمه و چاههاى شما فرو رود در زمين بطوريكه نشود از آنها استفاده نمود چه كس براى شما آبيرا كه گوارا و جارى در زمين باشد در دسترس قرار ميدهد آيا بتها چنين هنرى دارند يا اين قدرت مخصوص بخداوند رحمن است چون ظاهرا بيشتر مشركين مكّه خداى رحمن را قائل بودند و او را خالق و ولى النّعم ميدانستند ولى قائل بشفاعت بتها بودند و آنكه پرستش آنها موجب تقرّب بخدا است و در روايات ائمه اطهار ماء معين بوجود امام زمان و پائين رفتن آب بغيبت آنحضرت و انحصار قدرت بر بيرون آوردن آن بخدا بتوقف ظهور آنحضرت برخصت خداوند در وقتى كه مصلحت باشد تأويل شده است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره تبارك الّذى بيده الملك را در نماز واجب خود بخواند پيش از آنكه بخوابد در امان خدا باشد تا صبح شود و در امان او باشد روز قيامت تا داخل بهشت گردد و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 246
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَمّا رَأَوهُ زُلفَةً سِيئَت وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَدَّعُونَ «27»
پس چون ديدند آن قيامت را نزديك بد گشت صورتهاي كساني که كافر بودند و گفته شد بآنها اينکه است آنچه که بوديد طلب ميكرديد و مدعي بوديد.
جلد 17 - صفحه 116
اقول: اينکه آيه شريفه دو نحوه تفسير شده يك نحوه تفسير مفسرين است علي اختلافي که در مرجع ضمير است.
فَلَمّا رَأَوهُ زُلفَةً بعضي گفتند مرجع يوم بدر است، بعضي گفتند: يوم معاينه است که حال احتضار است، بعضي گفتند: قيامت است، و زلفة بمعني قرب و نزديك شدن که ميبينند.
سِيئَت وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا يعني قبيح منظر ميشود صورت كفار سياه برگشته و آثار حزن و اندوه و خفت و ذلت و خواري در صورت آنها ظاهر ميشود.
وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَدَّعُونَ که تعجيل ميكرديد و ميگفتيد: متي هذا الوعد!
و قائل ملائكه عذاب هستند چنانچه در آيه ديگر ميفرمايد: يَسئَلُونَ أَيّانَ يَومُ الدِّينِ يَومَ هُم عَلَي النّارِ يُفتَنُونَ ذُوقُوا فِتنَتَكُم هذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَستَعجِلُونَ ذاريات آيه 12 الي 14.
نحوه دوم تفسير ائمه عليهم السلام است در بسياري از اخبار بالغ برده حديث از حضرت باقر و حضرت صادق (ع) که كليني و إبن قولويه و غير اينها مسندا و مرسلا روايت كردند که مرجع ضمير فَلَمّا رَأَوهُ امير المؤمنين است «زلفة» مقام و شئونات او که فرداي قيامت چون مشاهده ميكنند مقام قرب امير المؤمنين را سِيئَت وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بولايت و خلافت و لقب امير المؤمنين که خاص وجود او است حتي بساير ائمه هدي نميتوان اطلاق كرد قبيح ميشود صورت آنهايي که مدعي خلافت شدند و خود را ملقب بلقب امير المؤمنيني كردند وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تَدَّعُونَ که مدعي اينکه لقب شدند مثل خلفاء جور که تا كنون هر سلطاني از سلاطين عامه خود را ملقب باين لقب ميداند و ميپندارد.
اقول: ممكن است مرجع ضمير ما انكروه باشد و شامل تمام كفار بشود كساني که منكر معاد هستند يا منكر ثواب و عقاب يا منكر انبياء يا منكر امامت ائمه هدي باشند روز قيامت که مشاهده ميكنند عذاب را يا مشاهده ميكنند شئونات ائمه هدي را «سيئت وجوههم» و اللّه العالم بكلامه.
117
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 27)- در این آیه، میافزاید: «هنگامی که آن (وعده الهی) را از نزدیک میبینند صورت کافران زشت و سیاه میگردد» به گونهای که آثار غم و اندوه از آن میبارد (فلما راوه زلفة سیئت وجوه الذین کفروا).
«و به آنها گفته میشود: این همان چیزی است که تقاضای آن را داشتید»! (و قیل هذا الذی کنتم به تدعون).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه.